ریشه واژه کار آفرینی از کلمه فرانسویEntreprendre، اصطلاحا به معنای واسطه یا دلال مشتق شده است. این واژه در طول زمان همراه با تحول شیوه های تولید و ارزشهای اجتماعی دچار دگر گونی و افزایش مفاهیم در بر گیرنده شده است . از آنجا که بررسی این تحولات و موارد کاربرد این واژه تا حد زیادی در راستای توسعه نظریه کار آفرینی حرکت کرده است ،مروری داریم به پنج دوره دگرگونی در مفهوم کار آفرینی:
دوره اول: قرن ۱۵و ۱۶ میلادی : صاحبان پروژه های بزرگ:
اولین تعاریف کار آفرینی در این دوره ارائه می شود . این دوره هم زمان با دوره قدرتمندی ملاکین و حکومت های فئودالی در اروپا است . کار آفرین کسی است که مسئولیت اجرای پروژه های بزرگ را بر عهده می گیرد و البته در این راه مخاطره ای را نمی پذیرد، زیرا عموماً منابع توسط حکومت محلی تامین می شود و او صرفا مدیریت می کند . نمونه بارز کار آفرین در این دوره معماران مسئول ساخت کلیسا ، قلعه ها و تاسیسات نظامی هستند.
دوره دوم: قرن ۱۷ میلادی: مخاطره پذیری:
در این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی بعد جدیدی به کار آفرینی اضافه شد ؛ مخاطره . کانتیلون یکی از اولین محققین این موضوع ، کار آفرینی را اینگونه تعریف می کند : کار آفرین کسی است که منابع را با قیمت مشخص می خرد ، روی آن فرآیندی انجام می دهد و آن را به قیمتی نامشخص و تضمین نشده می فروشد و از این رو مخاطره پذیر است . کار آفرین در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی می باشد .
دوره سوم: قرن۱۸ و ۱۹ میلادی و اوایل قرن بیستم : تمایز کار آفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد:
در این دوره ابتدا کار آفرین از تامین کننده سرمایه متمایز میگردد . یعنی کسی که مخاطره می کند با کسی که سرمایه را تامین میکند ، متفاوت است . ادیسون به عنوان یکی از کار آفرینان این دوره پایه گذار فن آوری های جدید شناخته می شود ، ولی او سرمایه مورد نیاز فعالیتهای مورد نیاز خود را از طریق اخذ وام از سرمایه گذاران خصوصی تامین می کرد . همچنین در این دوره میان کار آفرین و مدیر کسب و کار نیز تفاوت گذارده می شود . کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت می کند با شخصی که سود حاصل ازتوانمندی های مدیریتی را دریافت می کند، تفاوت دارد .
دوره چهارم: دهه های میانی قرن بیستم میلادی: نوآوری:
مفهوم نوآوری در این دوره به یک جزء اصلی تعریف کار آفرینی تبدیل می شود . از تعاریف بر آمده از این دوره می توان موارد زیر را نام برد. کار آفرین فردی نوآور و توسعه دهنده فن آوری های بکار گرفته نشده است ( جوزف شومپیتر ۱۹۳۴) . کارآفرینان کسب و کاری جدید را شروع می کنند در حالی که دیگران بر خلاف آنان تغییرات اندکی در محصولات موجود می دهند. ( ویکلن ۱۹۷۹ ). مفهوم نوآور می تواند شامل همه چیز، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام توزیع یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برلی انجام کارها باشد. اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش در بازار محصولات وتلاش در استفاده از نوآوری برلی ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقای آنهاست.
دوره پنجم: دوران معاصر ( از ۱۹۸۰ تاکنون ) : رویکرد چند جانبه:
در این دوره همزمان با موج جدید ایجاد کب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و شاخه شدن کار آفرینی به عنوان تسریع کننده این ساز و کار ، توجه زیادی به این رشته جلب شد. تا این زمان کار آفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می گرفت. ولی در این دوره توجه جامعه شناسان و روانشناسان نیز به این رشته معطوف گردید. عمده توجه این محققان بر شناخت ویژه گیهای کار آفرینان و علل حرکت فرد به سوی کار آفرینی است. از تعاریف شناخته شده تر این دوره می توان به موارد زیر می توان اشاره کرد : کار آفرینی روند پویایی در جهت افزایش و ایجاد سرمایه است ، این کار توسط کسی انجام می شود که مخاطره از ست دادن زمان یا فرصت های شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزش برای یک محصول یا خدمت می پذیرد. (رابرت رونستات ، ۱۹۸۳)